این پست آپدیت خواهد شد.

روزهای اولم در روستاک است و تجربه‌ای چرکین. مرتب احوالات و نظراتم تغییر می‌کنه که یحتمل به دلیل‌های زیره.

۱. افسردگی ۲. تغییر محیط

اولی رو کاریش نمیشه کرد (حداقل در کوتاه مدت). اما دومی باعث سختی‌های ریز و درشتیه که شاید در بلندمدت از خاطرم بره. اون‌ها رو این‌جا می‌نویسم که بمونه. حس کلیم اینه که چون از کشور و شهری با استاندارد خیلی بالا اومدم به ته ماجرا، این کنتراست برام خیلی روشنه. اما ممکنه وضعیت حالام با وضعیت ایرانم تفاوت معناداری نداشته باشه.

بافت شهری فاجعه

نقشه‌ی شهر به خاطر رود و خوری که وجود داره، بسیار هیجان‌انگیزه. اما وقتی به خود شهر نگاه می‌کنم، حالم از بافت شهری به هم می‌خوره. هر خونه یه جور، همشون بد جور! یکی کوتاه یکی دراز، با رنگ‌های رندوم زشت. با درخت کم. گاهی اوقات می‌فهمی که معماراشون کلا فقط به دنبال کمیت بودن و یه نقشه‌ رو چندجا پیاده کردن. خوب این جا آلمان شرقی بوده و کمی کمونیست تا همین ۳۰ سال پیش. حتی از تهران هم بدتره. توی تهران، حداقل کپی کاری کم میشه. ساختمونا هم اکثرا سفیدن. اما این جا واقعا رنگ‌ها با کج‌سلیقگی تمام انتخاب شدن. خلاصه که هر بار توی (مرکز) شهر راه که میرم، حالم بد میشه از این بی‌قوارگی.

خستگی در پاسخ‌دهی

وقتی بهشون کاری رو می‌سپاری که انجام بدن، تا وقتی خودت دوباره نری سر وقتش، انجامش نمی‌دن. حتی قبل از رفتن هم این رو چشیدم.

  • منشی لب (که تازه جدیده و کارراه‌انداز)، یا کلا نیست، یا جواب نمی‌ده، یا اگرم جواب میده فقط بعد از ظهر جمعه‌ها، و تازه اونم با یه جواب سر بالا. حتی وقتی که دقیقا توی ایمیل بخش بندی کردم که چی رو باید جواب بده.
  • مسئول دانشجوهای بین‌المللی، بهش وقتی ایمیل می‌زنم، میگه زنگ بزن، حال ندارم ایمیلی جوابت رو بدم. کِی؟ ۱ روز بعد!
  • به هتل ایمیل میدم که آقا اگه چیزی برام اومد بگید. حتی یه اهم هم تحویلم نمی‌دن.
  • سیم‌کارت آنلاین سفارش می‌دم، نمیاد.
  • سیم‌کارت دستی می‌خرم، فعال نمیشه و پشتیبانیش هیچ مشکلی رو حل نمی‌کنه. دارم راجع به دومین اپراتور بزرگ آلمان حرف می‌زنم. نه جاهای داغون…
  • برای خونه ایمیل می‌دم، منتظر جواب میشم، هیچ کسی جواب نمی‌ده.

هم‌خونه‌ای بد

به نظرم آدما باید به هم احترام بذارن. حداقل یه بار اول با هم حرف بزنن و بپرسن که آقا چی برای تو مهمه و چی برای من. اینا تقریبا یه مجموعه‌ی گسترده‌ای از تمام چیزای که من یا خوشم نمیاد یا بدم میاد رو دارن.

زبان

مشکل همیشگی من.