یکی از رفتارهای بدی که داریم، اینه که دوست داریم همه چیز برامان جویده شده و ارائه شود. یعنی مطلبی هست که نمی‌فهمیم، اما هزار و یک لینک برای یادگرفتن آن دم دستمان است. با این حال نمی‌کنیم که لینک‌ها را باز کرده و بخوانیمشان و منتظریم که یک دیگری‌ای بیاید و چکیده‌اش را بهمان حالی کند.

از آن بدتر از آن آنست که اگر تقی به توقی خورد و یکی از آن لینک‌ها را باز کردیم، هنوز لینک باز نشده که حس خودشاخ پنداری سر تا پایمان را فرا می‌گیرد. از آن دهشناک‌تر این که، بعد از باز شدن مطلب مورد نظر، نه تنها تلاش نمی‌کنیم که بخوانیمش، بلکه صرفا آن را اسکن می‌کنیم و با چیزهایی که در ذهن داریم مخلوط کرده و توهمی از فهمیدن ماجرا برای خود می‌سازیم. هر چه توهم پیچیده‌تر، خفونیت ما هم بیشتر - چرا که در این زمان اندک اسکن کردن، توانسته‌ایم یه چنین درک شگرفی دست یابیم.

دیگر خودتان تصور کنید که با این حس خودروشن‌فکرانگاری نهایی، خودآگاه و ناخودآگاه چه پزها که نخواهیم داد و چه پیش‌داوری‌هایی برای نادانی دیگران نخواهیم کرد.