پیشنیاز دیالوگ
با یکی دیگه از دوستام که صحبت میکردم، نتیجه این بود که یکی از معدود کارهای بامعنی باقیمانده، صحبت با آدمهاست. آدمهایی از جنس آدمای نزدیک به خودمون (و نه مخالفامون). صحبت از این که چه حس میکنی، چه فکری میکنی، و چه کار باید کرد.
گزارههای زیادی هست که
- اصلا فضا برای گفتگو دیگه مهیا نیست (اگه زمانی بود)،
- جامعه ملتهب و دوقطبی شده و شبکههای مجازی هم کمک میکنن به این (مقالهی زیر مثلا)
Social media has been broadly linked to intensifying political polarization.
— Petter Törnberg (@pettertornberg) October 12, 2022
But why would social media drive polarization?
My new paper in PNAS suggests that the reason might not be what you think... 🧵https://t.co/TYmzN8jsg2 pic.twitter.com/yVVJXNcMMj
اینها درست. اما واقعیت اینه که مستقل از موندن یا نموندن نظام فعلی، وقتی که زمان گفتگو شد، ما باید با بفهمیم با کی قرار گفتگو کنیم و چه شناخت و دیدی از اون آدما داریم. من قبلتر یه دستهبندی از آدما رو گفتم. خلاصهاش این طیف پایینه:
- دسته A: اون که نظام رو سمت حق میبینه و نیازی نمیبینه به اصلاحش.
- دسته B: اون که نظام رو درست میبینه و اما میگه باید اصلاح بشه.
- دسته C: اون که میگه نظام باید عوض بشه و میگه باید به مرور اصلاح بشه.
- دسته D: اون که نظام رو تباه میبینه و تلاش میکنه زودتر نابود شه.
اما یک نکتهی خیلی مهمی هست و اونم اینه که ما دستهی یه نفر رو از روی کنشهاش برداشت میکنیم، اما این دسته لزوما با تعریفی که خودش برای خودش داره یکی نیست.
قیودی که روی فرد هست روی اعمال آدما تاثیر میذاره. اما توی ذهن خودشون، بدون این قیود، همون آدما، طوری رفتار میکنن که نیتشون میگه و آدم دیگهای میشن.
برای همین به نظرم بهتره این طیف رو بر اساس نیت آدما دستهبندی کرد:
- دسته A: اون که نظام رو سمت حق میبینه و نیازی نمیبینه به اصلاحش.
- دسته B: اون که نظام رو درست میبینه و اما میگه باید اصلاح بشه.
- دسته C: اون که میگه نظام باید عوض بشه و میگه باید به مرور اصلاح بشه.
- دسته D: اون که نظام رو تباه میبینه و تلاش میکنه زودتر نابود شه.
اینم گفتم که این دستهبندی باید یه طیف پیوسته بشه چون یه سری آدما (به ناچار یا نه) یه جایی اون وسطها اینستادن. من با توجه به جنس آدمایی که دیدم اطرافم ذهنم به این طیف قدر میده: