داخل وضعیت اینه: آدم‌ها به خاطر کنششون کشته می‌شن. بی‌کنشی یعنی حیوون بودن. تو خارج اما: آدما تقریبا با وجود هر کنشی امنیت جانی دارن. ضمنا تقریبا هیچ‌وقت تلخی خواسته‌هاشون برای داخل رو حس نخواهند کرد. پس به نظرم به عنوان یک خارج‌نشین باید دهان رو دوخت و هیچ نگفت. خیلی قشنگ‌تر و جامع‌تر این حرف رو محمدفاضلی این‌جا نقل کرده:

ما خارج‌نشینا با داخل بیگانه‌ایم. خاک بر سر ساده‌لوحمون اگه هوس برنامه‌ریزی برای آینده‌ی مملکت هم به سرمون بزنه. در بهترین حالت، ما اگه مشکل فنی‌ای وجود داشته باشه، شاید بتونیم یه پیچی رو یه جایی ببیندیم. جایگاه ما چیزی بیشتر از این نیست.